هفته نامه «نماینده»؛ متین محجوب/* گر چه رهبر انقلاب در دیدار اخیرشان با دانشجویان مشخصاً ۴ مرتبه اصطلاح «آتش به اختیار» را به کار بردند، اما به نظر میرسد خطاب به «همه هستههای فکری و عملیِ جهادی، فکری، فرهنگی در سرتاسر کشور» گفتند: «مستقل و به قول میدان جنگ، آتش به اختیار کار کنید.»
اما آیا این فرمان، مطلق و بدون قید و شرط است؟ به نظر میرسد مقام معظم رهبری بهخوبی پیشزمینهها و شرایط این امر را در همان بیانات عنوان کردهاند که به برخی از این موارد مختصراً اشاره میشود:
نکته اول آن است که مدیریت صحنه جنگ یقیناً در وهله اول با قرارگاه مرکزی است اما اگر چنانچه رابطه با قرارگاه مرکزی قطع شود یا قرارگاه عیبی پیدا کند، فرمان آتش به اختیار معنا خواهد داشت، نه در هر نقطه یا هر زمان ...
نکته دوم اهلیت مورد خطاب قرار گرفتن نسبت به این فرمان است بدن معنا که فرمان آتش به اختیار برای افسران جوان جنگ نرم صادر شده و درصورتیکه این سطح از بصیرت و توانایی موجود باشد، میبایست خود را مخاطب این فرمان بدانیم.
نکته سوم تشخیص اختلال در دستگاه مرکزی است که رهبر انقلاب در همین بیانات به خاطر اهمیت مسئله، مثالی را در خصوص اولویتهای فرهنگی کشور مرور کردند و تمییز اصلی از فرعی را بهعنوان یکی از مصادیق اختلال یادآور شدند و یقیناً موارد متعدد دیگری نیز از این دست وجود دارد. لذا برای ناامید شدن از دستگاه مرکزی و تشخیص اختلال در آن دستگاه به نظر میرسد دقت بالایی لازم است.
مسئله چهارم، فرآیند اجرای فرمان آتش به اختیار است که طبیعتاً نیازمند طی مراحلی است. در این رابطه هم ایشان میفرمایند: «تصمیم بگیرید، فکر کنید، پیدا کنید، حرکت کنید، اقدام کنید» به نظر میرسد با این تأکیدات نباید اقدامات کور و حساب نشده را آتش به اختیار نامید.
در نهایت تردیدی نیست که آتش به اختیار عمل کردن هرگز به معنای اقدامات سر خود و هرجومرج در صحنه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی نیست اما از سویی در هنگام ناکارآیی هسته مرکزی، قطعاً بهترین اقدام برای عبور از درجا زدن است. آن هم تا زمانی که مجدداً مشکل حل شود و دستگاه مرکزی بتواند توان خود را باز یابد.
نظر شما