شناسهٔ خبر: 134101 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: جهان نیوز

آیا جهانگیری می تواند واسطه اصلاح طلبان و نظام شود؟

اسحاق جهانگیری اگر نیت جریان اصلاح طلب در راهبرد جدیدشان برای دیالوگ با حاکمیت را اظهاراتی مانند محمدرضا تابش،‌ نماینده اصلاح طلب مجلس دهم بدانیم، باید گفت فاتحه چنین راهبردی را خواند: ما باید تلاش کنیم که این ارتباط نزدیک اتفاق بیفتد، چراکه این عدم ارتباط برای ما ضعف و خلاء است و از آن طرف باعث سوءاستفاده جریان رقیب می‌شود.

به گزارش «نماینده»، جهانگیری در هفته های اخیر از مواضعی صحبت می کند که به نظر می رسد وی قصد دارد تا به عنوان بخشی از ارتباط اصلاح طلبان و رهبری نقش ایفا کند، نقشی که می طلبد تا جهانگیری در برخی از مواضع خود تجدید نظر کرده و همچنین اظهارات افراطی جریان مطبوعش را تعدیل سازد.

 پس از رحلت هاشمی رفسنجانی در زمستان سرد تهران، اصلاح طلبان  با بحران جدی در کادر رهبری خود روبه رو شده اند و با توجه به اینکه شخصیت هاشمی این فرصت را برای آنها مهیا کرده بود تا گاهی در حاکمیت تکیه گاهی داشته باشند، در خلاء ایجاد شده برخی از نیروهای سیاسی در صدصد پر کردن این جایگاه سیاسی و غیررسمی هستند. از کسانی چون ناطق نوری و حسن روحانی نیز برای چانه زنی در حاکمیت و به نفع اصلاح طلبان یاد می شد.

اما در این میان یکی از اعضای حزبکارگزاران خبر از ملاقات با رهبر معظم انقلاب داده که ایشان درباره علاقمندی به سایر گروه های سیاسی فعال در کشور سخن گفته اند. جهانگیری درباره چگونگی وقوع این دیدار گفته است که " ما با دوستان و بزرگان اصلاح‌طلب مذاکره‌ای داشتیم؛ آنها تأکید کردند که این کار انجام شود. من هم با آقای رئیس‌جمهور مشورت کردم و نهایتاً به این نتیجه رسیدم که این ملاقات انجام شود که انجام هم شد. هم درباره شرایطی که مرحوم آیت‌الله هاشمی رفسنجانی داشت، صحبت شد و هم شرایط اصلاح‌طلبان. "

اسحاق جهانگیری، معاون اول دولت یازدهم، سابقه وزارت در دولت اصلاحات و استانداری در دولت سازندگی را نیز دارد، در اظهارات اخیر خود، ایفای نقش جدیدش را اینگونه تفسیر ساخته است:‌ "نظرات مقام معظم رهبری، نظرات بسیار روشنی راجع به افراد و جریان اصلاح‌طلب است و استقبال خیلی خوبی انجام شد. من به سهم خودم سعی می‌کنم تا آنجا که امکان دارد، در ایجاد و برقراری این کانال ارتباطی تلاش کنم.

هیچ‌وقت ارتباط قطع نشده و اگر هم این اتفاق رخ داده، از طرف جریان اصلاحات بوده است، درحال‌حاضر هم همین ارتباط وجود دارد. ایشان گفتند که حتی شخصیت‌هایی گفته‌اند ما می‌خواهیم رئیس‌جمهور شویم و من وقتی پذیرفتم، به این معناست که اصلاح‌طلبان حضور داشته باشند.

ایشان گفتند از نظر من مشکلی برای اصلاح‌طلبان وجود نداشته و الان هم دوست دارند رابطه مستقیمی با ما داشته باشند. از من خواستند که این نقش را ایفا کنم. "

جهانگیری و مسئولیت سنگین سیاسی

هرچند معاون اول دولت از لزوم رعایت برخی از معیارها توسط اصلاح طلبان از جمله اهتمام به اصول امام خمینی (ره)، مبارزه با استکبار و اشرافگری و مبارزه با فساد، به عنوان تارهای پیوند با نظام نام می برد؛ اما باید اذعان کرد طیف های تندرو اصلاح طلب همواره بر کل جریان سایه افکنده اند و بارها نسبت به اعتماد نظام به خود خیانت روا داشته اند. پس از دهه شصت و اواسط دهه هفتاد، ‌ قدرت در مجلس و پاستور در ید اکثریت اصلاح طلبان بود، ‌ ولی کارنامه ای که بر جای گذاشتند، کارنامه سیاه همراه با خیانت و ارتباط با بیگانگان جهت تضعیف و استحاله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بود.

یکی از اعترافات جهانگیری یعنی قطع ارتباط با رهبر معظم انقلاب از سوی اصلاح طلبان بوده که پیش از این اصلاح طلبان با طلبکاری خواهان دادن امتیاز به آنها جهت بازیگری در عرصه سیاسی بودند! خود این جریان بود که با توطئه و خیانت تمامی پل های پشت سرش را خراب کرده و ترمیم آن پل ها باید از روی صداقت و اخلاق صورت گیرد و نه با نگاه منفعت طلبانه و البته طلبکارانه خواهان بازگشت باشند.

کاملا مشخص است که اظهار تمایلی که برخی از فعالین اصلاح طلب و حامی دولت تدبیر و امید برای نزدیک شدن به حاکمیت اعلام می دارند از روی ناچاری و نیاز است و اگر گزینه ای به غیر از این در دسترس بود بدون هیچ تردیدی به آن رجوع می کردند. ولی اینک که به نظر می رسد تمایل به برقراری ارتباط و منسجم کردن وجود دارد، ‌ چه بهتر است که یک بارهم شده اصلاح طلبان با صداقت رفتار کنند و خود را تافته جدابافته فرض نکنند.

اگر نیت جریان اصلاح طلب در راهبرد جدیدشان برای دیالوگ با حاکمیت را اظهاراتی مانند محمدرضا تابش، ‌ نماینده اصلاح طلب مجلس دهم بدانیم، باید گفت فاتحه چنین راهبردی را خواند: ما باید تلاش کنیم که این ارتباط نزدیک اتفاق بیفتد، چراکه این عدم ارتباط برای ما ضعف و خلاء است و از آن طرف باعث سوءاستفاده جریان رقیب می‌شود.

این تفکر نشان می دهد برخی در میان اصلاح طلبان جایگاه رهبری را به عنوان جایگاه معنوی و برآمده از آرمان های انقلاب نمی دانند و چانه زنی و افزایش ارتباطات با ولی فقیه را تنها برای کسب، حفظ و افزایش قدرت و حذف رقیب ارزیابی می کنند. از همین رو است که اسحاق جهانگیری ماموریت سنگینی بر دوش دارد و باید به گونه ای رفتار کند که از یکسو یک فیلتر اساسی در جریان اصلاح طلبی و افکار منفعت طلبانه اش صورت گیرد و از سوی دیگر، ‌ ارزش های انقلابی و آرمان های نظام جمهوری اسلامی نه براساس ظاهرسازی و ریاکاری بلکه با اعتقاد قلبی به معیاری در میان اصلاح طلبان تبدیل شود.

بنابراین با این حال نقش جهانگیری در میان اصلاح طلبان نیز باید پذیرفته شود. موانعی که تندروهای این جریان برای عادی سازی روابط با حاکمیت ایجاد کرده اند، به گونه ای است که تلاش برای حذف این موانع ممکن است به حذف برخی از اصلاح طلبان خیرخواه نیز بیانجامد. اگر ابراز برخی تمایلات برای برقراری روابط را باز شدن دریچه جدید در نظام بدانیم، باید آن را از روی رافت اسلامی دانست و سواستفاده اصلاح طلبان از چنین فرصتی را می توان خیانت دیگر این جریان در حق نظام دانست.

جریانی که قصد توبه و بازگشت داشته باشد باید توبه اش با صداقت و قلبی باشد. امید است تا اصلاح طلبان با عبور و عبرت گرفتن از اشتباهات و خیانت های گذشته، امنیت، منافع و ثبات سیاسی کشور را دیگر به بازی نگیرند و راه را برای سواستفاده دشمن باز نکنند

نظر شما