شناسهٔ خبر: 128174 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

سال‌های ابتدای ازدواج، در خانه پدری زندگی می‌کردیم

فولادگر/1

 گپ‌وگفت با چهره‌ای که همیشه در قاب شهرت، دست‌نیافتنی به نظر می‌رسد، اینکه چگونه زندگی می‌کند و بی‌هیچ تکلّفی از دغدغه‌های ساده و روزمره زندگی شخصی‌اش بگوید، بی‌شک خواندنش نه‌تنها خالی از لطف نیست بلکه جذاب به نظر می‌رسد.

در کافهگپ این هفته سراغ «حمیدرضا فولادگر» رفتیم و صحبت از ریزه‌کاری‌های زندگی این نماینده سه دوره مردم اصفهان در مجلس شورای اسلامی گپ‌وگفتی خواندنی را رقم زد.

 

*شما چند خواهر و برادر دارید و در چه خانواده‌ای بزرگ شده‌اید؟

من یک برادر و دو خواهر دارم. پدرم یک خانواده اصیل اصفهانی هستند که خودشان و اجدادشان صنعتگر و آهنگر بودند پدرم درعین‌حال که در کار فنی اشتغال داشتند تحصیلات حوزوی نیز داشتند و در سن میان‌سالی تحصیلات دانشگاهی‌شان را هم ادامه دادند. ایشان در نهضت آزاد با آیت‌الله کاشانی و قیام ۱۵ خرداد نیز حضور داشتند. خواهرهایم از من بزرگ‌تر هستند و برادرم از من کوچک‌تر است و عضو شورای شهر اصفهان است.

*در دوران کودکی‌تان بیشتر چه تفریح و سرگرمی داشتید؟

دوران کودکی ما به سال‌های ۴۵ تا ۵۲ برمی‌گردد. بیشتر در خانه خودمان یا فامیل با پسردایی و پسرعمویم بازی‌های رایج آن زمان را می‌کردیم. آن زمان بازی‌های سنتی بود که متأسفانه اکنون منسوخ شده است و اتفاقاً بازی‌های سالمی بود و بسیار تحرک داشتیم.

*چطور با همسرتان آشنا شدید و به چه وسیله‌ای ازدواجتان صورت گرفت؟

من سال ۵۹ در دوران دانشجویی وقتی که انقلاب فرهنگی بود ازدواج کردم. یکی از اقوام، معلم مدرسه بودند و همسرم از شاگردانشان بود که به من معرفی کردند که اتفاقاً آشنا هم درآمدند.

*مراسم عروسی‌تان به چه شکل برگزار شد؟

در اصفهان به این شکل است که بعد از خواستگاری قرار خطبه عقد می‌گذارند که بعضی مواقع با مراسم ولیمه و جشن همراه است؛ و با یک فاصله‌ای جشن عروسی می‌گیرند و خانم را به خانه شوهر می‌برند ما چون در ایام آغاز جنگ تحمیلی بود همان مراسم را با یک ولیمه فامیلی ساده برگزار کردیم.

*در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند؟

من ۲۱ و همسرم ۱۷ سال داشتند.

*مهریه همسرتان چه قدر بود؟

راستش دقیق یادم نیست؛ اما آن زمان در اصفهان تعداد سکه حساب نمی‌کردند. مهریه مقداری طلای ساخته می‌گذاشتند، سفر حج می‌گذاشتند و یک دانگ خانه؛ جمع همه این‌ها به مبلغ آن زمان چیزی حدود ۱۵۰ هزار تومان می‌شد.

*اوایل ازدواج و زندگی مشترک وضع زندگی‌تان به چه شکل بود؟

دو سال اول زندگی مشترکمان در خانه پدری‌ام زندگی می‌کردیم و از طریق حق تدریس در آموزش‌وپرورش امرار معاش می‌کردیم. بعد توانستیم با وام تحصیلات بنیاد مسکن یک واحد آپارتمانی خریداری کنیم.

*شما چند فرزند دارید و هر کدام به چه کاری مشغول هستند؟

دو فرزند دارم که سال ۶۱ و ۶۶ به دنیا آمدند. فرزند اولم ازدواج کرده است؛ مهندسی عمران خوانده بود اما چون به درس‌های حوزوی علاقه داشت به حوزه رفت و الان پایه ۸ حوزه است. فرزند دیگرم هم عمران خوانده است و در یک شرکت عادی مشغول به کار است.

* عروسی پسرتان به چه شکل برگزار شد؟

یک جشن عقد مختصری برگزار کردیم و جشن عروسی هم به شکل ولیمۀ خانوادگی برگزار شد.

*چقدر اهل خرید هدیه برای همسرتان هستید و فکر می‌کنید چه هدیه‌ای ایشان را خیلی خوشحال می‌کند؟

من همیشه سعی کردم بنا بر مناسبت‌ها و اعیاد خرید هدیه را رعایت کنم؛ اما ایشان اصلاً در قیدوبند نوع و قیمت هدیه نیست.

*با توجه به مشغله‌هایی که دارید در کارهای منزل به همسرتان کمک می‌کنید؟

من اکثراً بین اصفهان و تهران در حال تردد هستیم و شاید در مجموع حساب کنیم نصف سال تهران هستم و نصف سال اصفهان و چون چنین محدودیت‌هایی داریم تا جایی که فرصت کنیم و در کارهای خانه کمک کنیم، اما بار زندگی ما بیشتر روی شانه همسرم است.

*اگر وقت خالی داشته باشید، عموماً به چه کاری مشغول می‌شوید؟

عموماً اگر وقت خالی داشته باشم با خانواده جایی می‌رویم تا صله‌رحم کنیم، تلویزیون می‌بینم یا سعی می‌کنم مطالعه کنم.

*آخرین کتابی که خواندید، چه موقع بوده است؟

در هفته گذشته کتابی خواندم که در آن مقاله‌های شهید مطهری درباره ولایت‌عهدی امام رضا (ع) چاپ شده بود و یک کتاب هم درباره اقتصاد مقاومتی خواندم.

*اهل ورزش کردن هم هستید؟

قبلاً بسیار به ورزش کردن مقید بودم، اما متأسفانه در حال حاضر کمتر شده و در حد هفته‌ای یک‌بار استخر رفتن و گاهی پیاده‌روی کردن است.

*در خانه چقدر اهل عصبانیت هستید و اگر عصبانی شوید، چه می‌کنید؟

معمولاً کمتر عصبانی می‌شوم و الحمدالله صبر و حوصله‌ام خوب است (خنده) بیشتر در چهره‌ام عصبانیت را نشان می‌دهم تا با بلند کردن صدا.

*همسرتان هیچ‌وقت از اینکه شما زیاد کار می‌کنید و ممکن است به خانواده کمتر برسید، گله‌ای نکرده‌اند؟

الحمدالله ایشان واقعیت و ضرورت کار ما را می‌دانند و درک می‌کنند من هم سعی می‌کنم تا آن جایی می‌شود جبران کنم، اما واقعاً از این لحاظ مدیون خانواده ما هستم؛ اما ایشان همیشه سعی می‌کنند وضعیت من را درک کنند.

*هر دو نفر در اوج تفاهم هم که باشند، در زندگی مشترکشان اختلاف نظر و دعوا پیش می‌آید. شما عموماً چگونه این اختلافات را حل می‌کنید؟

در طول این سی و خورده‌ای سال معمولاً داخل خود خانواده مشکلاتمان را حل کرده‌ایم.

برچسب‌ها:

نظر شما