شناسهٔ خبر: 125735 - سرویس جامعه
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

دعوا چاشنی زندگی است، نباید کدورت پیش بیاید

اکرمی

هفته نامه «نماینده» / در کافه گپ این هفته سراغ «سیدرضا اکرمی» رفتیم و صحبت از ریزه‌کاری‌های زندگی رئیس شورای فرهنگی نهاد ریاست جمهوری و نمایندة چهار دورة مجلس شورای اسلامی گپ‌وگفتی خواندنی را رقم زد.

*شما چند خواهر و برادر دارید و در چه خانواده‌ای بزرگ شده‌اید؟

من یک خواهر بزرگ‌تر داشتم که در سن 17 سالگی دچار بیماری شد و از دنیا رفت. ما چهار برادر بودیم که یکی دیگر از برادرانم نیر فوت کرده است. من در شهرستان سمنان در خانوادة بسیار متوسطی به دنیا آمدم و زندگی متوسطی داشتیم تا در سن 19 سالگی به حوزة عملیة قم رفتم و طلبه شدم. دو برادر دیگر من هم کاسب آزاد بودند.

*در دوران کودکی‌تان بیشتر چه تفریح و سرگرمی داشتید؟

من بعد از اینکه تا ششم ابتدایی درس خواندم در مغازه شاگردی می‌کردم. در آن زمان وضع زندگی‌ها بسیار ساده بود و مردم شاد بودند. گاهی فوتبال یا والیبال بازی می‌کردیم.

*چطور با همسرتان آشنا شدید و به چه وسیله‌ای ازدواجتان صورت گرفت؟

زمانی که طلبه بودم در قم توسط یکی از بزرگان سمنان که او هم روحانی بود در مورد ازدواجم صحبت کردم، ایشان هم با توجه به شناختی که از من و خانواده‌ها داشت، دختری را معرفی کردند.

*مراسم عروسی‌تان به چه شکل برگزار شد؟

مراسم عروسی ما در تهران بسیار ساده برگزار شد. بعد از آن نیز وقتی به سمنان رفتیم برادر بزرگ‌ترم مهمانی ساده‌ای گرفت و یک رنگ هم غذا داد.

*در آن زمان شما چند سال داشتید و همسرتان چند ساله بودند؟

من 25 سال و همسرم 15 سال داشتند.

*مهریة همسرتان چقدر بود؟

7 هزار تومان

*اوایل ازدواج و زندگی مشترک وضع زندگی‌تان به چه شکل بود؟

حدود 5 سال با همسرم در قم زندگی طلبگی داشتیم و خانه‌ای اجاره کرده بودیم. بعد از آن یک خانة وقفی را حدود 17 هزارتومان خریدم و چند سال بعد 25 هزارتومان فروختم و در تهران خانه‌ای 40 هزارتومانی خریدم و تا الان در همان جا زندگی می‌کنم. تمام دوران زندگی‌ام با پول طلبگی و تبلیغ سپری شده است.

*شما چند فرزند دارید؟ به چه کاری مشغول هستند؟

من 6 فرزند دارم. 2 دختر و 4 پسر. 3 نفرشان درس‌های حوزه را می‌خوانند و روحانی هستند، یک نفرشان هم پزشک است و دانشگاهی است و تدریس هم می‌کند.

*فرزندانتان متأهل هستند؟ آیا زود ازدواج کرده‌اند؟  

تمامي فرزندان من ازدواج کرده‌اند و صاحب اولاد نیز هستند. من و خانمم بنا را بر این گذاشتیم که برای ازدواج بچه‌ها زود اقدام کنیم و برای دخترها هم به خواستگارهایشان پاسخ می‌دادیم و تقریباً هر دو، دورة دبیرستانشان تمام شده بود که ازدواج کردند.

*عروسی فرزندانتان هم به سادگی شما برگزار شد؟

البته به سادگی ما که نبود. برای همه‌شان تالار گرفتیم اما جای تالار و مراسمشان به گونه‌ای بود که مطابق با شأن ما و درآمد ما بود.

* چند تا نوه دارید؟

الی ماشاالله نوه دارم البته باید اول برایشان« ان یکاد» بخوانم. دقیقش را باید بشمارم اما بیشتر از ده نوه دارم.

*چقدر اهل خرید هدیه برای همسرتان هستید و فکر می‌کنید چه هدیه‌ای ایشان را خیلی خوشحال می‌کند؟

عموماً وقتی مسافرت می‌روم برای همسرم و حتی نوه‌هایم هدیه تهیه می‌کنم اما همه‌اش مناسب و ساده است. فکر می‌کنم لباس یا زيورآلات خوشحالشان کند.

*با توجه به مشغله‌هایی که دارید، در کارهای منزل به همسرتان کمک می‌کنید؟

من چون اهل مطالعه و تبلیغ‌ام بیشتر وقتم در خانه را مشغول مطالعه هستم اما گاهی سبزی باشد پاک می‌کنم یا ظرف می‌شويم.

*آشپزی‌تان هم خوب است. چه غذایی خیلی خوب درست می‌کنید؟

دوران طلبگی بسیار کم بلد بودم اما الان چیزی یاد ندارم.

*اگر وقت خالی داشته باشید، عموماً به چه کاری مشغول می‌شوید؟

استخر و پیاده‌روی می‌کنم. دلم می‌خواهد صبح‌ها نرمش داشته باشم.

*در خانه چقدر اهل عصبانیت هستید و اگر عصبانی شوید، برای آرام کردن خودتان چه می‌کنید؟

هر چقدر پا به سن‌تر می‌شویم بیشتر عصبانی می‌شویم. عموماً کوتاه می‌آیم تا عصبانیتم فروکش کند.

*همسرتان هیچ وقت از اینکه شما زیاد کار می‌کنید و ممکن است به خانواده کمتر برسید، گله‌ای نکرده‌اند؟

دعوا کردن چاشنی زندگی است اما اینکه خدای ناکرده تبدیل به کینه و کدورت بشود، خوب نیست.

*هر دو نفر در اوج تفاهم هم که باشند، در زندگی مشترکشان اختلاف‌نظر و دعوا پیش می‌آید. شما عموماً چگونه این اختلافات را حل می‌کنید؟

بیشتر کوتاه می‌آییم و فراموش می‌کنیم.

* عموماً افطار و سحر برنامة ماه رمضانتان به چه شکل است؟

از ابتدای زندگی همیشه به همسرم گفته‌ام که به یک نوع غذا اکتفا کند که هم باعث زحمت او نشود و هم هزینه‌های زندگی بالا نرود. از بیرون بسیار کم غذا تهیه می‌کنیم و بیشتر غذاهای خانگی مصرف می‌کنیم. قصة آبگوشت در خانة ما از مد نیفتاده است و نمی‌شود در هفته حتماً یک‌بار آبگوشت می‌خوریم. در ماه مبارک رمضان افطاری همه بچه‌ها، عروس‌ها و دامادها را دعوت می‌کنیم. عموماً مواد اولیه را می‌خریم و خودشان در خانه غذا می‌پزند و تهیه تدارک می‌بینند.

روابط فامیلی و خانوادگی شما در این ایام چگونه است؟

مدتی است که هر دو هفته یک‌بار جلسة خانوادگی قرائت قرآن داریم و بعد هم عصرانة مختصری تهیه و تدارک می‌بینیم. هم محفل آشنایی با قرآن است و هم صله رحم و دیدوبازدید برای تحکیم خانواده. ما جمع خانوادگی پر رونقی داریم. یکی از بچه‌هایم روحانی است و قصد سفر داشت. شب ماه مبارک رمضان که به پیشواز رفته بودیم، افطار دعوت کردیم و وقتی بچه‌ها آمدند. 25 نفر می‌شدیم. سفرة افطار را زنانه و مردانه جدا می‌اندازیم و پس از افطار خود بچه‌ها ظرف‌ها را می‌شویند، خشک می‌کنند و در جایش می‌گذارند. در كل وجداناً بین ما صفا و صمیمیت و احترام وجود دارد.

 

برچسب‌ها:

نظر شما