شناسهٔ خبر: 125560 - سرویس مجلس
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

دقت همه‌جانبه در افزایش کیفی و کمی جمعیت

قاضی زاده/1

هفته نامه «نماینده»/سیدامیرحسین قاضی‌زاده*: با نگاه به جمعیت ایران درمی‌یابیم که تئوری‌های رشد جمعیت به مرور زمان تغییر زیادی داشته است. امروز دیگر کسی به جمعیت به‌عنوان یک نکته سلبی نمی‌نگرد زیرا یکی از پایه‌های قدرت هر کشور را جمعیت ایجاد می‌کند و تقریباً در همه جای دنیا به همین صورت است.

در جهان امروز کشورهایی که رشد جمعیت منفی دارند، هدفمند این رشد منفی را دنبال نکرده‌اند، بلکه به دلیل ناتوانی این نرخ افزایش یافته است. البته در همان کشورها سیاست‌های قوی در زمینه تشویق برای افزایش جمعیت دارند و خواست دولت کاهش نبوده است؛ بلکه سبک زندگی مردم موجب شده است کاهش جمعیت روی بدهد.

در کشور ما نیز خواست حکومت این نبوده که جمعیت به این شدت کاهش پیدا کند، بلکه در سیاست‌گذاری‌هایی که انجام شده بوده، در برنامه‌ریزی‌ها تا سال ۱۳۹۰ نرخ باروری کل حدود ۴ در نظر گرفته شده بود، که تغییر سبک زندگی و عدم تغییر سیاست‌های تشویقی موجب شد این روند افت بیشتری پیدا کند. معتقدم نقش دولت و قوانین در این کاهش جمعیت خیلی پررنگ نیست، در این رابطه مسئله اصلی سبک زندگی است.

اکنون برای افزایش جمعیت باید توجه کنیم که این رویکرد باید همه‌جانبه باشد؛ ابعاد سیاسی، اقتصادی، امنیتی، زیست‌محیطی، روابط اجتماعی، مسائل حوزه سلامت و کیفیت و کمیت جمعیت همه با هم باید دیده شود. این جمعیتی است که ما از آن به عنوان فرصت یاد می‌کنیم.

دیگر نرخ رشد اقتصادی به‌تنهایی نشان‌دهنده توسعه‌یافتگی یک کشور نیست بلکه امروز جوامع توسعه‌یافته را بر اساس توسعه جمعیت بررسی می‌کنند. شاخص رشد جمعیت، نه به عنوان کمیت جمعیت، بلکه توانمندی نیروی انسانی یک جامعه برای اداره خود ملاک است که بر همین اساس یک کشور را برای توسعه‌یافتگی طبقه‌بندی می‌کنند. بنابراین هم به عوامل کیفی و هم کمی باید توجه کرد.

نکته دیگری که باید به آن توجه کنیم، ساختار جمعیت ماست. فارغ از اینکه جمعیت داشته باشیم باید توجه کنیم که نسبت هرم جمعیتی ما چگونه است! باید دقت کنیم چه اندازه از جمعیت، فعال و چه مقدار از آن غیرفعال ـ کودکان و افراد ناتوان از فعالیت ـ باشد.

زمانی که جمعیتی غیرفعال باشد نه‌تنها نمی‌توانند به جامعه خدمت بدهند، بلکه باید خدمات دریافت کنند و وقتی این تناسب بر هم بخورد، نتیجه اين می‌شود. همین مشکلاتی که در رابطه با سازمان‌های بیمه مطرح است و می‌گویند نسبت ورودی و خروجی به هم خورده است.

اینکه می‌بینید کشورهایی رشد منفی دارند و به شدت نژادپرست هستند، اما تن به پذیرش مهاجر می‌دهند به این دلیل است که می‌خواهند ساختار جمعیتشان را حفظ کنند. مثلاً آمریکایی‌ها مرز سفت و سختی با مکزیک دارند اما مجبورند از اسپانیول زبان‌ها جذب کنند، به این دلیل که نرخ رشد مثبت جمعیت خود را حفظ کنند و نسبت ساختارهای جمعیتی‌شان حفظ شود.

با نگاهی به تأثیر منفی سبک زندگی امروز باید اذعان داشت که دولت در ایجاد این سبک زندگی نقش داشته است. زمانی که اوایل انقلاب با توجه به تعداد فرزندان زمین توزیع می‌شده یا کوپن بیشتری ‌می‌داد، مردم به افزایش فرزند تشویق می‌شدند. پس از مدتی این مکانیزم برعکس می‌شود و می‌گوییم اگر ۴ فرزند بیشتر داشته باشید دفترچه بیمه نمی‌دهیم. البته ضرورتاً این تنها متغیری نیست که مردم به این دلیل تعداد فرزندان را کاهش داده باشند؛ در کنار این عامل رشد مدرنیته و افزایش تحصیلات و اشتغال زنان و تغییر نیازهای جامعه، اقتضائاتی داشته که منجر شده است این دو در کنار هم تغییر سبک زندگی را در پی داشته باشد.

این دو مورد از جمله دلایلی است که نتایج بررسی‌های ما در مجلس به آن رسیده است. مجلس به ما مأموریت داد تا روی موضوع کاهش نرخ جمعیت کار کنیم و در نتیجه به ۱۱ مسئله بزرگ رسیدیم که هرکدام از این مسائل نیز زیرشاخه‌هایی داشت. افزایش سن ازدواج و افزایش نرخ طلاق دو عامل دیگری هستند که منتج به تردید و تأخیر زوجین در فرزندآوری می‌شود. از طرفی نگرانی از آینده فرزند نیز موجب کاهش تعداد فرزندان می‌شود.

سؤال مهمی که مطرح می‌شود این است که چه مقدار جمعیت مطلوب کشور ماست! برای پاسخ به این سؤال باید بگوییم این مقدار تابعی از تکنولوژی است. با تکنولوژی موجود ـ یعنی با وجود سوخت فسیلی و الگوی مصرف ۸ برابر استاندارد یا مصرف بیش از اندازه از منابع آبی و کمبود آب ـ همین جمعیت هم اضافه است. اما وقتی یک هدف راهبردی به عنوان جمعیت مطلوب داریم که باید به عدد ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون نفر برسیم ـ که وسعت سرزمینی و دیگر عوامل این اجازه را به ما می‌دهد ـ باید تکنولوژی مناسب و زیرساخت‌های مورد نیاز این جمعیت را فراهم کنیم.

وقتی چشم‌انداز ۲۰ ساله که نقطه حرکت و تعالی ما است بیان شد و به عنوان یک جامعه الهام‌بخش معرفی شدیم، جمعیتی که ایجاد می‌شود باید آن الهام‌بخشی لازم را برای نقش‌آفرینی بین‌المللی و داخلی فراهم کند و رفع این نیازها به کانون خانواده برمی‌گردد. مسئله کلیدی این است که بتوانیم خانواده را به‌موقع و درست تشکیل بدهیم و دارای ثبات باشد. رشد شخصیت کودک باید به‌گونه‌ای باشد که به عنوان یک اولویت به ازدواج فکر کند، هر چند متأسفانه امروز این‌طور نیست. در راستای رسیدن به این اهداف نمی‌توان یک ارگان را مؤثر دانست، تمامی پدران و مادران، افراد تریبون‌دار و ذی‌نفوذ به همراه دولت و حاکمیت باید فرهنگ‌آفرینی کنند.

 

* نماینده مردم مشهد و عضو هیئت‌رئیسه مجلس دهم

نظر شما