شناسهٔ خبر: 124900 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

مجتبی شاکری در گفتگو با هفته نامه «نماینده»:

نگاه دولت رقابت با شورای شهر و شهرداری است

شاکری.jpg

«مجتبی شاکری» عضو شاخص و اصول‌گرای شورای شهر تهران است که علیرغم جانبازی از ناحیه چشم‌ها و هر دو دستش، بجای ۷۰ ساعت موظفی فعالیت در شورا، بیش از ۲۳۰ ساعت در ماه کار می‌کند. وی که عضو شورای مرکزی جمعیت ایثارگران است، سابقۀ مشاور فرهنگی بنیاد شهید و مشاور رئیس مرکز سیمافیلم را نیز در سابقه کاری خود دارد.
به بهانۀ روز جانباز، صبح یک روز تعطیل مهمان منزل این عضو پارلمان شهری تهران شدیم تا تحلیلش از مسائل روز کشور و فعالیت‌های شورای اسلامی شهر را بشنویم...

 

*ابتدای تشکیل نهادی با عنوان شورای شهر، برخی حواشی ناشی از سیاسی‌کاری‌ها به وجود آمد، این فضا پس از مدتی کمرنگ شده و شورا به حوزه تخصصی خودش سوق داده شد. این تحلیل که از بیرون نسبت به داخل شورا وجود داشت، درست بود؟

مراجعه به اسامی کسانیکه در شورای اول برای شکل‌گیری شوراها وارد شورای شهر تهران شده بودند نشان می‌دهد که فضا به‌شدت سیاسی بود و اغلب آن افراد در زمان خودشان چهره‌های شناخته شده یک جناح خاص سیاسی بودند. با توجه به اینکه شورای شهر تجربه تازه‌ای بود، از طرفی آشنایی آن‌ها با مسائل شهری و مطالبات مردم در این حوزه اندک بود و از طرف دیگر فضای غالب سیاسی آن‌ها را به این سمت می‌کشاند که از هر موقعیتی برای بیانیه صادر کردن در مواضع حزبی خودشان بهره ببرند. چون جنس و ساختار شورای شهر، کمیسیون‌ها و جایگاه نظارتی آن بر رفتار مدیریت شهری سیاسی نیست، بدین ترتیب در عمل دچار تعارض‌هایی شدند و همین تعارضات منجر به نیمه‌کاره رها شدن شورای اول شد.

 

*دوره فعلی چطور؟ اوایل این دوره هم حواشی مختصری داشت.

در دوره دوم و سوم که سپری شد با تعادل بیشتر و دقت نظر در عبرت‌های شورای اول، وضعیت مناسب‌تری به خودش گرفت، هرچند یک نهاد تازه غرس شده‌ای بود که این نهال باید تبدیل به نهاد می‌شد و جایگاه نظارتی خودش را هم پیدا می‌کرد. شورای شهر چهارم ازاین‌جهت که هم افزایش تعداد از ۱۵ نفر به ۳۱ نفر موقعیت مناسبی بود تا مباحث فشرده شهری که در ۳ کمیسیون متراکم شده بود به ۶ کمیسیون توسعه پیدا کند و هر کمیسیون نیز بتواند کمیته‌های متناسب با خودش را به‌عنوان کارگروه‌های طراحی و بررسی لوایح داشته باشد. به نظر می‌رسد در جهت تناور شدن شورای شهر قدم مهمی برداشته شد. ضمن اینکه اعضای شورای شهر چهارم هم با وقت گذاری مناسب‌تر و هم با انگیزه نظارتی بیشتر حضور یافتند و فهرستی از این حضور را در شورای چهارم و طرح‌هایی که داده شد، لوایحی که بررسی شد، نظارت‌هایی که صورت گرفت و حسابرسی‌هایی که اتفاق افتاد نشان‌دهنده ساماندهی ساختاری و مالی و مطالعات پیوست و هم بحث اثرسنجی در موقعیتی جدید قرار گرفت.

 

*رسالت اصلی شورا چیست که باید به آن سمت و دستیابی به نقطه ایده‌آل حرکت کنیم؟

نباید خطایی مرتکب شد که تصور کنیم شورای شهر کارش کار سیاسی نیست و فقط مطالبات اجتماعی و ایجاد گشایش‌ها در زندگی و استفاده مردم از امکانات شهر است، همچنین معنایش نباید این شود که ما تصور کنیم شهر سکولار است. بلکه کاملاً شهری است که با گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه و مکتب مقام معظم رهبری اداره می‌شود. درست است که بحث سیاست خارجی در شهر تهران به‌عنوان یک کلان‌شهر نداریم یا ارتباطات خارجی سیاسی و دیپلماسی بین‌المللی نداریم، یا در مسائل داخلی مباحث سیاسی را مانند مجلس شورای اسلامی دنبال نمی‌کنیم، اما بسیاری از لایه‌های فرهنگی و اجتماعی شهر با خودش همان تصویر ایران کوچک‌شدۀ در قالب یک کلان‌شهر تهران را دارد. در قالب تبلیغات محیطی این گفتمان را که مقام معظم رهبری به تناسب زمان و مکان اعلام می‌فرمایند و موقعیت‌ها می‌توانیم این رویدادها و رخدادها را در نگاه مردم و در اولویت مراجعه مردم قرار بدهیم یا مباحثی مانند معماری شهری که لایه‌هایی از نگاه اسلام به روابط اجتماعی است را داشته باشیم. در مسائل فرهنگی نیز در ۷۴ فرهنگسرا و حدود ۱۰۲ خانه فرهنگ و ۳۵۴ سرای محله اجرا می‌شود همه این‌ها فعالیت‌ها و رفتارهایی ممزوج با فرهنگ اسلام و انقلاب و ترویج فرهنگ ایثار و شهادت است که از مأموریت‌های شهرداری است و در برنامه پنج‌ساله دوم به‌تفصیل آن‌ها موردبحث قرار گرفته است.

 

*قبلاً در واکنش به مسائل مطرح شده در بررسی لایحه برنامه ششم در مجلس شورای اسلامی گفته بودید باید از کیان شورا دفاع کنید. دراین‌باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

تجربه جدید شورای اسلامی شهر تهران و شوراهای اسلامی کل کشور نشان‌دهنده این است که آرزوی تأکید شده در قانون اساسی و مواد متعدد آن که نظام را موظف می‌کرد به شوراها بپردازد این باید در سیر حرکت خودش خط مقدم نظام که مردم و جامعه هستند را در یک مشارکت تنگاتنگ در مسائل فرهنگی اجتماعی و خدماتی قرار دهد. دولت در این سیر به دنبال محدود کردن این نهاد است. رقم بدهی دولت‌ها از دولت آقای هاشمی تا دولت آقای روحانی ۱۴ هزار میلیارد تومان است که باید به شهرداری تهران پرداخت شود. این مطالبه در زمینه‌های مختلف گشایش‌های فراوان می‌تواند ایجاد کند. به قیمت روز با این رقم می‌شود در تهران تمام مراحل زیرساخت تا بهره‌برداری ۷۰ کیلومتر مترو را انجام داد؛ اما دولت از پرداخت بدهی‌اش استنکاف می‌کند. حتی یک‌سوم هزینه بهره‌برداری مترو را که باید دولت پرداخت کند، نمی‌پردازد و شهرداری این رقم را نیز پرداخت می‌کند.

اگر علت ایجاد شوراها که مشارکت مردم و ایجاد گشایش‌ها در مدیریت و رفاه شهری است را در نظر نگیریم، مردم به حاشیه رانده می‌شوند. الآن کاهش تعداد اعضای شورا از ۳۱ به ۲۱ نفر مطرح است؛ اولاً این کار غیر کارشناسی است، دوماً تمامی استدلال‌های زمانی که از ۱۵ نفر به ۳۱ نفر افزایش یافت وجود دارد و هیچ‌کدام منتفی نشده است؛ ما که داخل شورای شهر هستیم واقعاً می‌بینیم که حجم کار به حدی است که مثلاً من که موظفم ۷۰ ساعت وقت بگذارم بیش از ۲۳۰ ساعت وقت می‌گذارم، هنوز هم کارها و نظارت‌های بر زمین مانده وجود دارد.

نگاه دولت رقابت با شورای شهر و شهرداری است، نگاه مجلس نیز نگاهی دور است که از طریق کارشناسان دولت صورت می‌گیرد. لذا اینکه ما درآمدهای شهرداری را به خزانه بسپاریم که بخواهد از طریق وزارت کشور اعمال شود، همه میدانیم که درآمدی که به خزانه واریز شد بیرون آوردنش مشکل است. طبعاً وزارت کشور هم می‌خواهد اولویت‌های خودش را برطرف کند. اگر چیزی باقی ماند به شهرداری برسد. دولت به دنبال این است که پدیده‌ای مثل سازمان شهرداری‌ها را ایجاد کند و قدرتش را بالا ببرد. حتی واگذار کردن انتخاب شهردار تهران به مردم که از حقوق شورای شهر است و محدود کردن شورای شهر برای استیضاح شهردار نیز کوچک کردن شورای شهر است.

در یک بعد کاهش تعداد اعضا، در بعد دیگر انتقال بودجه به جایی دیگر و خارج کردن تصمیم‌گیری درباره بودجه از اختیارات شورا، سلب حق انتخاب شهردار منجر به تبدیل شدن شوراها به شیر بی‌یال و دم و اشکم خواهد شد. نتیجه یک فاجعه بزرگ اجتماعی می‌شود که مردم احساس کنند اصلاً حضورشان برای انتخابات شورای شهر اصلاً چه معنایی دارد!

 

*در مجموعه شوراها چه اقداماتی برای کارآمدتر کردن نتایج تلاش‌ها باید انجام شود؟

برای داشتن شورای شهر کارآمد که بتواند به‌عنوان پارلمان شهری کار نظارت و کنترل را بر شهرداری تهران ـ به‌عنوان یک مجموع اجرایی ـ داشته باشد مدل مجلس شورای اسلامی مدل منطقی، خردمندانه و سنجیده‌ای هست. ما برای مجلس یک مرکز پژوهش قائلیم که کار پژوهشی ـ جدای از کارشناس‌های دولت ـ روی طرح‌ها و لوایح انجام می‌شود. این نکته مثبت باید در ارتباط بین شورای شهر و شهرداری کلان‌شهر تهران ـ که باید الگویی برای بقیه باشد، اعمال شود.

تجربه خوبی درباره روال تذکر و سؤال و استیضاح در مجلس وجود دارد. ما الآن این را به شیوه منطقی که در مجلس هست نداریم. درباره تذکر وقتی داده می‌شود با مسئول مربوطه جلساتی برگزار می‌شود عملاً در ارتباط بین شورای شهر و شهرداری یک نوشته مدت‌دار مکتوب فقط خلاصه می‌شود، ولی مانند مجلس پررنگ نیست. بحث سؤال که در مجلس مطرح می‌شود قانع شدن اکثریت مجلس مطرح است، اما در شورای شهر این‌طور نیست. اینکه فقط نظر شخص سؤال‌کننده ملاک است به امنیت شغلی شهردار لطمه میزند، چون یک‌مرتبه او را به مرحله استیضاح می‌کشاند.

در سوالات مجلسی‌ها وزیر مربوطه در مجلس پاسخ می‌دهد درحالی‌که در سؤالات اعضای شورای شهر، شهردار یک منطقه یا یک معاون مورد سؤال قرار نمی‌گیرد، بلکه شخص شهردار تهران باید پاسخگوی مستقیم باشد. این هم یک نقیصه است.

نکته دیگر که وجود دارد در انتخاب شهردار و شهرداران است. ازاین‌جهت که انتخاب شهردار توسط شورای شهر انجام می‌شود پیشرفته‌تر از مجلس است؛ یعنی همان موضوع تذکر مقام معظم رهبری که گفتند به انتخابات پارلمانی فکر کنید. این روش هزینه‌ای برای شهر ندارد، اگر از این روش در مجلس استفاده شود شاید برای کشور بهتر باشد. اکنون اگر اسم عدم کفایت رئیس‌جمهور بیاورند چهار ستون بدنمان می‌لرزد؛ اما در روش انتخاب پارلمانی رئیس‌جمهور، در مدت یک هفته جابجایی صورت می‌گیرد و تنش هم ایجاد نمی‌شود.

اما نقصی که در این قسمت هست این است که انتخاب شهرداران مانند رأی اعتماد مجلس به وزرای پیشنهادی نیست و شهردار آنان را انتخاب می‌کند. رأی اعتماد جایگاه بلندی به جایگاه نظارتی شورای شهر می‌دهد. اگر در شهرهای کوچک قابل‌اجرا نباشد، حداقل در کلان‌شهرها این الگو قابل پیاده‌سازی است.

نقص‌هایی نیز در شورای شهر وجود دارد که با نقطه مطلوب فاصله دارد. سامانه اطلاعات بهنگام نداریم؛ یعنی یک نظام جمع‌آوری اطلاعات بهنگام داشته باشیم که تمام قراردادها و تراکنش‌های مالی را به‌عنوان یک دستگاه نظارتی باید داشته باشیم اما در اختیار نداریم. حتی به خیلی از سامانه‌های شهرداری نیز دسترسی ندارد. آن‌ها برای خودشان سامانه‌های بروز شده‌ای برای رصد دارند اما با وجود تذکرات مکرر اعضای شورای شهر، با وجود گذشت سه سال از عمر شورا، این دسترسی ایجاد نشده است.

شهرداری برای ذی‌حساب‌های مناطق مختلف از شورا رأی می‌گیرد، اما من تاکنون یک گزارش درباره یک تخلف از شهردار منطقه ندیدم که این‌ها بفرستند. هیچ استفاده‌ای از این ذی‌حساب‌ها برای نظارت شورا وجود ندارد و این بسیار خسارت بزرگی است.

ما همیشه از مدیریت یکپارچه سخن می‌گوییم درصورتی‌که اصلاً وجود ندارد و شکل نگرفته است. برنامه پنج‌ساله دوم را بر اساس مدیریت یکپارچه شهرداری می‌بندیم، اما نبودنش و پیامدهای منفی‌اش کار را به جایی می‌رساند که ۱۴ هزار میلیارد تومان از دولت طلب داریم که آن را پرداخت نمی‌کنند. دولت‌های مختلف گفتند شهردار تهران در دولت حضور داشته باشد، اما نه دولت اصلاحات، نه دولت احمدی‌نژاد و نه دولت فعلی اجازه نمی‌دهند شهردار یا رئیس شورا به‌عنوان یک عضو در دولت حضور داشته باشد.

 

*انتخابات مجلس را پشت سر گذاشتیم و مسئله مهم انتخاب رئیس را نیز پیش‌رو داریم. تحلیلتان از فضای سیاسی نتایج انتخابات چیست؟ با توجه به فضای جدید چه توصیه‌ای به اصولگرایان دارید؟

انسجام طیف اصولگرایان که می‌توانند با هم وحدت‌نظر پیدا کنند از جنبه قرارگاهی کار فوق‌العاده‌ای بود. ائتلاف اصولگرایان توانست همه را در یک مجموعه منسجم و درهم‌تنیده قرار دهد، اما در مرحله رسیدن به خط عملیات گسست‌هایی وجود داشت. نمی‌توان پنهان کرد که نتیجه انتخابات تهران به نظر من یک راز است. هنوز برایم نامکشوف است، چون برای خود طرف مقابل هم نامکشوف است. آن‌ها هم می‌گفتند نهایتاً ۱۲ – ۱۸ می‌شویم.

در کلان سیاست‌گذاری اصولگرایان درست عمل شد، اگر در تهران نتیجه متفاوت بود، اما در کل کشور وضعیت خوبی رقم خورده است و برتری با گفتمان اصولگرایان است.

در شرایط فعلی عقل اقتضا می‌کند رئیس مجلس کسی باشد که بتواند در مسائل کمیسیون‌ها، بیرون صحن و صحن علنی مجلس بتواند نمایندگان را به نقطه مشخصی از رأی برساند و ویژگی‌های لازم را برخوردار باشد. هم شخص رئیس و هم تیمی که او را به‌عنوان هیئت‌رئیسه همراهی می‌کنند باید سابقه کار کردن در این نهاد، اطلاع از قوانین، اشراف بر گذشته طرح‌ها و لوایح، تسلط بهنگام و فی‌البداهه بر آئین‌نامه داخلی برای کنترل مسائل در کنار داشتن رأی اکثریت نمایندگان ویژگی‌های مطلوب این افراد است.

عقل، منطق و شرایط اقتضا دارد بر اینکه آقای لاریجانی در این جایگاه قرار بگیرد. آقای عارف نه سابقه نمایندگی دارد، نه شرایط به رأی رساندن نمایندگان را داراست. ضمن اینکه تجربه کرده‌ایم در مواردی که رئیس تسلط بر آئین‌نامه نداشته، مجلس کش‌دار و طولانی شده و بسیاری از رأی‌ها منتج به بازگشت از شورای نگهبان می‌شود. همه این‌ها اهمیت دارد. شناخت ذائقه شورای نگهبان و مجمع تشخیص مصلحت نظام و برقراری رابطه با رهبری با دید کلان و فرابخشی نیز دیگر لازمه کسب این کرسی است. قرار گرفتن آقای عارف در جایگاه ریاست مجلس یک شوخی است. اگر اتفاق بیفتد مجلس شوخی‌یی خواهد شد.

این نکته را هم باید اذعان کرد که از آقای لاریجانی انتظار می‌رفت به‌عنوان شخصی از طیف اصولگرایان مجموعه خودشان را پای کار انتخابات مجلس دهم می‌آوردند. اینکه خودشان اعلام می‌کنند که مستقل می‌آیند و در جلسات ائتلاف شرکت نمی‌کنند و نماینده نیز نمی‌فرستند و رهروان ولایت را نیز رها می‌کنند که شخصیت‌های اصلی آن به طیف دیگر می‌روند خطای راهبردی بود که وی مرتکب شد.

 

*شنبه گذشته جلسه منتخبان اصلاح‌طلب در پاستور برگزار شد و شاهد حضور دولتی‌ها در این برنامه پرتعداد بود. آقای لاریجانی نیز در جلسه‌ای دیگر گفته بودند پدرخوانده سیاسی برای مجلس نمی‌خواهیم. گویی عده‌ای از سیاسیون بیرون مجلس برای بهارستان دندان تیز کردند.

هر چند هر نماینده یک رأی دارد، اما همه نظریه‌پرداز نیستند و ایده‌پردازی خوبی ندارند. یک لوکوموتیو ده‌ها واگن را به دنبال خودش می‌برد، مجلس نیز در نتیجه انتخابات اخیر از چهره‌های برجسته‌ای محروم شد که وقتی استدلال و نقد می‌کنند بسیاری از عقل‌ها را جذب خودشان می‌کنند، این را در بسیاری مصوبات مجلس و تفحص‌ها و رأی اعتمادها و استیضاح‌ها دیدیم.

آقایان هاشمی و روحانی به دنبال دستیابی به سیطره بر انتخابات مجلس بودند و پنهان نیز نمی‌کردند. دولت حزب اعتدال و توسعه را فعال کرد، اختلاف و یارکشی بین اصلاح‌طلبان و دولت و آقای هاشمی هست. برخی می‌خواهند جریان رهروان ولایت را نگهدارند و این‌ها را در یک حرکت تلفیق تعاملی با آن‌ها داشته باشند درحالی‌که اصلاح‌طلبان با اعتقاد به تاش و تأثیرشان بر رأی‌آوری آقای روحانی خود را ذی‌حق می‌دانند که هم در دولت و هم در مجلس سهم خودشان را بیایند. البته در دولت که کاملاً سهم خود را پیدا کرده‌اند. حتی در حلقه مشاورین آقای روحانی نیز حضور پررنگ آن‌ها دیده می‌شود. ادبیات اصلاح‌طلبان حتی در متن‌های تنظیم‌شده برای رئیس‌جمهور قابل‌ملاحظه است.

به نظر من اصولگرایانی که در صحنه هستند باید هوشمندی به خرج دهند. باید خط قرمز را گفتمان انقلاب اسلامی و اندیشه امام و رهبری بدانیم. البته چهره‌های برجسته اصولگرا که وزنه‌ای در مجلس بودند نباید کار را رها نکنند و باید کسانیکه در خط مقدم نبرد در داخل مجلس هستند را همراهی و کمک کنند.

نظر شما