هفته نامه «نماینده»؛ سالهاست بحث و سخن پیرامون لزوم توجه به مطالعه در کشور ما مطرح میشود. میدانیم که نقطه آغاز دعوت اسلامی بر مبنای خواندن و مطالعه شکل گرفت و خداوند رسول خاتم(صلياللهعلیهوآله) را با دعوت به مطالعه و تفکر به سوی خود خواند. نه فقط اکمل آیینها یعنی اسلام، بلکه تمامی ادیان الهی و آسمانی از طریق کتاب، جاودانه ماندند و این روشنترین نشانه توجه خداوند به مطالعه است. از آنجا که ما مردمی معتقد به ادیان توحیدی و البته اسلام هستیم، مسئله مطالعه در کشور ما جایگاهی ویژه باید داشته باشد. اهمیت مطالعه برای تمامی شهروندان ایرانی تا جایی است که مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود بارها و بارها به موضوع کتابخوانی پرداخته و کتاب را مادر تمدنسازی معرفی کردهاند.
همانگونه که اشاره شد، ایران به عنوان یک کشور اسلامی با سابقه درخشانی که در تاریخ، ادب، فرهنگ و علم جهان داشته، متأسفانه در حال حاضر سالهای خوبی را در زمینه مطالعه نمیگذراند. آماری که از سوی وزارت ارشاد درخصوص سرانه مطالعه در ایران ارائه میشود، تفکر انگیز و تکان دهنده است. سرانه مطالعه در ایران حدود ۱۸ دقیقه در روز است. این درحالی است که ژاپنیها ۹۰ دقیقه از روز خود را به مطالعه اختصاص میدهند و مردم کشورهایی نظیر ترکیه و مالزی روزانه حدود ۵۵ دقیقه کتاب میخوانند.
برای حل این مسئله و جذب و افزایش اشتیاق مردم به مطالعه، گامهای متعددی برداشته شده که یکی از اقدامات عملی صورت گرفته برای حل بحران کتابخوانی، برگزاری نمایشگاههای کتاب است. خالی از لطف نیست بدانیم که اولین نمایشگاه بینالمللی کتاب ایران در اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۶ در محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار شد و مورد استقبال اقشار تحصیلکرده و روشنفکران حوزه و دانشگاه و افراد خاص جامعه قرار گرفت که رفتهرفته و در طول تاریخ به تعداد مخاطبان آن افزوده شد تا جایی که در سالهای اخیر نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و در پی آن نمایشگاههای کتاب در شهرستانها به تفریحگاه، محل بازی و وعدهگاه ۸۰ درصد از شهروندان تبدیل شده است؛ بهطوری که اکثر افراد یک بار هم که شده برای تماشا به نمایشگاه یا فستیوال کتاب مراجعه میکنند؛ افرادی که لزوماً همه آنها اهل مطالعه هم نیستند.
به عبارتی، شاید تغییر محل برگزاری نمایشگاه کتاب و قرار دادن آن در حد فاصل دو ایستگاه مترو برای دسترسی آسانتر؛ استقبال گسترده و دعوت از نویسندگان و چهرهها برای بازدید از نمایشگاه؛ دعوت از مهمانان خارجی؛ تزریق مقادیر زیادی بن خرید کتاب بین دانشجویان و کارمندان دولت؛ اهمیت دادن بیش از پیش به غرفههای مربوط به کودک و نوجوان و تدابیر دیگری از این دست، نشان از عزم مسئولان برای متعادلسازی میزان سرانه مطالعه با میزان نیاز ملی است که جای خرسندی دارد ولی لازم است اقدامات مؤثرتری صورت گیرد.
برگردیم به آمار سرانه مطالعه یعنی همان ۱۸ دقیقه در روز. جالب است بدانیم این ۱۸ دقیقه، مثل آن ۹۰ دقیقه ژاپنیها و ۵۵ دقیقه ترکیهایها و مالزیاییها چندان هم خالص نیست. آمار سرانه مطالعه مردم ایران تنها شامل مطالعات آزاد تمام اقشار نمیشود بلکه مطالعه کتب درسی توسط دانشآموزان و مطالعات مجازی هم در این ۱۸ دقیقه ناقابل، سهم قابل توجهی دارند که با این حساب سرانه خالص مطالعه در کشور همان ۱۸ دقیقه هم نیست. اگر بتوانیم مطالعات مجازی را به دلایلی نظیر تحریم و مشکلاتی که در زمینه چاپ و نشر و تولید کاغذ در پی آن برای ما ایجاد شده توجیه کنیم، باید دید آیا جای دادن مطالعات تحصیلی هم در این آمار توجیهپذیر است یا خیر.
واضح آن است که ترمیم آسیبدیدگی ممکن نیست مگر با همکاری تمامي اعضای جامعه. تمامي اعضای جامعه هم همین من و شماییم که نگران سرانه مطالعه میشویم اما چندان نگران دقایقی از روزمان که بیمطالعه میگذرند، نیستیم. قبول که بار سنگین این ماجرا بر عهده سیاستگذاران است تا با تعیین راهکارهایی عملیتر به داد نمودارهای نشانگر اوضاع مطالعه و کتابخوانی برسند. به همین جهت هم شاید چندان دور از شأن نباشد مسئولان مربوط، این سال در کنار انجام مصاحبهها و ارائه آمار جدید و تازهتر درخصوص تغییر وضعیت سرانه مطالعه و اشاره به بالا رفتن این آمار با تکیه بر افزایش دانشآموزان و ساعاتی که به مطالعات درسی اختصاص میدهند، پای درد دل مدیران انتشاراتیها هم بنشینند تا ببینند مدیران هیچ یک از انتشاراتیهای کشور عل رغم فروش رضایت بخشی که در ۱۰ روز نمایشگاه دارند، از این روند چندان رضایت ندارند و نمایشگاه بینالمللی کتاب را بازاری برای فروش کتاب میدانند تا نمایشگاهی برای ترغیب کتابخوانی. البته چندان دور از ذهن هم نیست که داشتن تنها ۱۰ روز فرصت برای نمایش کتاب در طول سال، غرفههای انتشارات را تبدیل به دکانهایی خواهد کرد که با هدف فروش کتاب در بهترین موقعیت، یعنی در اوج توجه و تجمع و گاهاً تهاجم مخاطب به رقابت خواهند پرداخت تا بتوانند در ازای آن باقی سال را در کتابفروشیها منتظر یک دهم از میزان مخاطبانی باشند که در این ۱۰ روز به غرفههای آنها مراجعه میکنند.
به نظر میرسد بالا بردن سرانه مطالعه، درست مثل دیگر پارادایمهای توسعه به کمک تنها یک ابزار به وقوع نخواهد پیوست و بدون شک برای نیل به این هدف، ایدههای نوتری باید و راههای دیگری تا در کنار ایده کارآمد و دقیق برگزاری نمایشگاههای کتاب با برداشتن تمرکز و فشار از این دست نمایشگاههای سالانه در تهران و شهرستانها، بتوان به روشی برای تعامل همهجانبهتر و مداومتر بین مردم و مقوله کتاب و کتابخوانی دست یافت.
یاسر میرزا جعفری
نظر شما