شناسهٔ خبر: 124289 - سرویس بین‌الملل
نسخه قابل چاپ منبع: هفته نامه نماینده

آمریکا به دنبال تغییرات در ایران است؟/ نسخه مدرن ایجاد خفقان در ایران

کاخ سفید/2 شیرین هانتر در وبگاه لوبلاگ نوشت: واشنگتن معتقد است که «کمک» بدین معناست که ایران باید مواضع آمریکا و متحدانش را بدون کم‌وکاست بپذیرد؛ به‌عبارت‌دیگر تسلیم شود.

به گزارش هفته نامه «نماینده»؛ شیرین هانتر در وبگاه لوبلاگ نوشت:

 تنها ۳ ماه از «برجام» می‌گذرد، اما موفقیت این توافق با تردیدهایی همراه شده است. دلیل اصلی نیز آن است که منتقدان این توافق در ایران و آمریکا که در وهله نخست تمایل چندانی به توافق نداشتند، همچنان برای تخریب آن تلاش می‌کنند. به‌عنوان‌ مثال، اندکی پس از تحقق توافق، ملوانان آمریکایی در آب‌های سرزمینی ایران بازداشت شدند. گرچه ایران آنها را محترمانه آزاد کرد اما این آزادی نمی‌تواند فضای با اعتمادی را در مناسبات تهران و واشنگتن ایجاد نماید.

بعد از این مسئله، آزمایش موشک‌های بالستیک ایران مطرح مي‌گردد. واضح است که برنامه موشکی ایران جزئی از برجام نبوده و این کشور نیز با توجه به همسایگانش حق برخورداری از نیروی بازدارنده (نظامی) را داراست. با این ‌حال ایران نباید این آزمایش‌ها را در فاصله کوتاهی پس از تحقق توافق هسته‌ای اجرایی می‌کرد.

ماجرای محرومیت از دلار

در عین‌ حال، بزرگ‌ترین آسیبی که تاکنون به «برجام» وارد شده، عدم تمایل آمریکا برای لغو تحریم‌ها علیه ایران در استفاده از دلار در معاملات بین‌المللی‌اش محسوب می‌گردد. بدین معنا که ایران نمی‌تواند به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار از بدهی‌های خود از کشورهایی مانند: «هند» دست یابد. به علاوه اینکه بانک‌ها و تجار اروپایی درباره از سرگیری روابط تجاری با تهران نگرانی‌هایی دارند چراکه سابقاً نیز آمریکا در این زمینه جریمه‌های چندین میلیارد دلاری به آنها تحمیل کرده است. ایالات‌متحده این مسئله را این‌گونه توجیه می‌کند: «برجام، شامل تعهدی برای الحاق ایران به اقتصاد جهانی نیست و اینکه اجازه آمریکا برای استفاده ایران از چرخش مالی دلار که این مجوز را برای بانک‌های غیر آمریکایی نیز صادر می‌کند، بخشی از برجام نیست.»

درحالی‌که این ‌چنین نیست. تحریم‌های بانکی سازمان ملل در سال ۲۰۰۸م. علیه ایران تحمیل گردید. سپس دولت اوباما تحریم‌های بانکی سخت‌گیرانه‌تری را علیه تهران اعمال نمود؛ تحریم‌هایی که «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه وقت آمریکا آن را تحریم‌های فلج‌کننده نامید. با توجه به اینکه اتصال به اقتصاد جهان اصلی‌ترین هدف ایران از امضای «برجام» بوده، تصور اینکه این مسئله جزئی از توافق به شمار نمی‌آید، دشوار است. حتی اگر این مسئله از منظر فنی نیز بخشی از معامله نباشد، ایرانی‌ها می‌دانند که ایالات‌متحده «برجام» را هرگونه که بخواهد تفسیر می‌کند یا دست‌کم طبق روح توافق عمل نمی‌کند. با توجه به نیاز ایران به لغو تحریم‌ها برای بازیابی اقتصاد خود، چنین تفسیری از سوی واشنگتن و تداوم آن، به‌منزله «مرگ برجام» خواهد بود.

اگر ایالات‌متحده خلف وعده کند، ضربه بزرگی به اعتبار این کشور وارد می‌شود، در مقابل سیاستمداران ایرانی حاضر در مذاکرات نیز به نقطه پایان حرفه خود خواهند رسید. افزایش موج انتقادها از حسن روحانی رئیس‌جمهور فعلی ایران زمینه را برای عدم پیروزی وی در دور بعدی انتخابات ریاست‌جمهوری، فراهم می‌سازد. با رفتن روحانی امیدها برای بهبود روابط ایران و آمریکا نیز از بین می‌رود. ممکن است این مسئله فراموش‌ شده باشد اما حتی پس از کمک ایران به سرنگونی طالبان در افغانستان در سال ۲۰۰۱م.، «جورج بوش» رئیس‌جمهور وقت آمریکا، ایران را «محور شرارت» نامید.

اهداف آمریکا

بعد از اقداماتی که پس از امضای «برجام» انجام‌ گرفته، هنوز مشخص نیست که آیا ایالات‌متحده واقعاً خواستار میانه‌روی سیاست‌های ایران و همکاری سازنده با این کشور برای برقراری صلح و ثبات هرچه بیشتر در منطقه است یا خیر؟ اگر این مورد، همان هدف آمریکایی‌ها بوده، درک این موضوع دشوار است که چرا برای ۳۰ سال میانه‌روهای ایران از «هاشمی رفسنجانی» تا «خاتمی» و اکنون «روحانی»، چندان مورد تمایل واشنگتن نبوده‌اند. حضور ایران مزیت‌هایی برای آمریکا و برخی کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و انگلیس دارد. به‌ عنوان ‌مثال، این کشورهای غربی فروشندگان اصلی تسلیحات به کشورهای عربی حوزه خلیج‌فارس محسوب می‌شوند. اگر به‌اصطلاح «تهدید ایران» کاهش‌ یافته یا از بین برود، نیاز این کشورهای عربی به روابط نزدیک با غرب نیز از بین خواهد رفت. به‌علاوه اینکه تهدید جلوه دادن ایران می‌تواند همچنان ابزاری برای توقف رشد اقتصادی این کشور باشد. استراتژی که مقامات ارشد سابق آمریکایی، بارها بر آن تأکید داشته‌اند: «نسخه مدرن ایجاد خفقان در ایران». واشنگتن معتقد است که «کمک» بدین معناست که ایران باید مواضع آمریکا و متحدانش را بدون کم‌وکاست بپذیرد؛ به‌عبارت‌دیگر تسلیم شود. اما ایران حتی مطمئن نیست که تسلیم در برابر آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش، آنها را راضی خواهد کرد یا نه. با تضعیف میانه‌روها در ایران، ایجاد تغییرات مطلوب آمریکا در داخل ایران نیز دشوار خواهد شد. اگر ایالات‌متحده واکنش مثبتی به دولت هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی نشان داده بود اکنون بسیاری از تغییراتی که خواستار آن بوده را به دست آورده بود. واشنگتن غیرمستقیم خواستار کمک ایران برای مبارزه با داعش شده است اما چنانچه خلف وعده‌های آمریکا در «برجام» ادامه یابد، نباید انتظار پذیرش درخواست کمک به حل مسائل منطقه‌ای را از ایران داشت.

نظر شما